ای پادشه خوبان...داد از غم تنهایی...

همره باد سحر سفری باید کرد تا دیار گل سرخ تا صریح لب شیرین نگار

ای پادشه خوبان...داد از غم تنهایی...

همره باد سحر سفری باید کرد تا دیار گل سرخ تا صریح لب شیرین نگار

شاهد مرگ غم‌انگیز بهارم چه کنم
 ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم

نیست از هیچ طرف راه برون شد ز شبم
 زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
 سخت دلبسته این ایل و تبارم چه کنم

 من کز این فاصله غارت شده چشم توام
 چون به دیدار تو افتد سر و کارم چه کنم

 یک به یک با مژه‌هایت دل من مشغول است
 میله‌های قفسم را نشمارم چه کنم

«سیدحسن حسینی»

با سایه تو را نمی‌پسندم

عشق ست و هزار بدگمانی


سعی کن تنها کسی را که در تنهایی ات راه می دهی خدا باشد؛


و سعی کن تنهایی ات آنقدر بزرگ باشد که خدا در آن جای گیرد ...


چه تلاش بی فایده ای؛


خودش رو از قرص های آرامبخش پر کرده بود؛


اونکه قلبش رو از یاد خدا خالی کرده بود ...


السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا «علیه



السلام»


 

دلم شکسته، دلم را نمی خری آقا؟


مرا به صحن بهشتت نمی بری آقا؟


اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم؛


تو آبروی کسی را نمی بری آقا ...


مژده بادا


که شب از کوچه ما رد شده است


تا اذان راهی نیست


یک قدم مانده به صبح


همه بیدار شدند


آخرین قول خدا در راه است


چــرا آدمـــا نمیـــدونن بعضــــــــی وقتهــــا خـــــداحافـــــظ یعنـــــــی :


" نــــذار برم "


یعنـــــــی بــرم گــــردون


سفــــت بغلـــــم کـــن


ســـــرمو بچـــــسبـــون به سینــــه ت و ........


بگــــــو :


"خداحافــــظ نداریم


بیخــــــود کــــردی میگی خداحافـــــظ


مگـــــه میـــذارم بــــری؟!!


مــــــگه الکیــــــــه!!!!"


چــــــــرا نمیـــــفهمـــــن نمیخــــــــوای بری؟!!





 آقا اجازه!
دست خودم نیست خسته‌ام!
در درس عشق
من صف آخر نشسته‌ام!
یعنی نمی‌شود که ببینم سحر رسید؟
درس غریبِ غیبت کبرا به سر رسید.
آقا اجازه!
بغض، گرفته گلویمان؛
آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان
استاد عشق!
صاحب علم!
گل بهشت!
باید که مشق نام تو را تا ابد نوشت!

حقیقتی کوچک برای آنانی که می خواهند زندگی خود را صد در صد بسازند!!!

اگر A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z برابر باشد با

1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10, 11, 12, 13, 14, 15, 16, 17, 18, 19, 20, 21, 22, 23, 24, 25,26

آیا برای خوشبختی و موفقییت تنها تلاش سخت کافیست؟

(Hard work)تلاش سخت

H+A+R+D+W+O+ R+K

8+1+18+4+23+ 15+18+11= 98%

آیا دانش صد در صد ما را به موفقییت می رساند؟

(Knowledge)دانش

K+N+O+W+L+E+ D+G+E

11+14+15+23+ 12+5+4+7+ 5=96%

عشق چگونه؟

(Love) عشق

L+O+V+E

12+15+22+5=54%

خیلی از ما فکر می کردیم اینها مهمترین باشند مگه نه؟ پس چه چیز 100% را می سازد؟؟؟

(Money)پول

M+O+N+E+Y

13+15+14+5+25= 72%

رهبری (Leadership)

L+E+A+D+E+R+ S+H+I+P

12+5+1+4+5+18+ 19+9+16=89%

اینها کافی نیستند پس برای رسیدن به اوج چه باید کرد؟

(Attitude)نگرش

1+20+20+9+20+ 21+4+5=100%

آری اگر نگرشمان را به زندگی، گروه و کارمان عوض کنیم زندگی 100% خواهد شد.

نگرش همه چیز را عوض می کند، نگاهت را تغییر بده چشمهایت را دوباره بشوی همه چیز عوض می شود..



ای مدنی برقع مکی نقاب

   سایه نشین چند بود آفتاب
*
گر مهی از مهر تو سویی بیار 

  گر گلی از باغ تو بویی بیار
*
منتظران را به لب آمد نفس

   ای ز تو فریاد ، تو فریاد رس
*
سوی عجم ران منشین در عرب

  زرده روز اینک و شبدیز شب
*
ملک نو آرای و جهان تازه کن 

  هر دو جهان را پر از آوازه کن
*
سکه تو زن تا امرا کم زنند 

  خطبه تو خوان تا خطبا دم زنند
*
باز کش این مسند از آسودگان

   پاک کن این منبر از آلودگان
*
خانه غولند بپردازشان

    در غـَله دان عدم اندازشان
*
کم بکن اجرا که زیادت خورند

    خاص کن اقطاع که غارتگرند
*
از طرفی رخنه دین می کنند

   وز دگر اطراف کمین می کنند
*
ما همه جسمیم بیا جان تو باش 

   ما همه دیویم سلیمان تو باش
*
شحنه تویی قافله تنها چراست ؟

    قلب تو داری عَلـَم آنجا چراست ؟
*
شب به سر ماه یمانی در آر

   سر چو مه از بـُرد یمانی بر آر
*
با دوسه دربند، کمر بند باش

    کم زنِ این کم زده ی چند باش
*
خیز و بفرمای سرافیل را

   باد دمیدن دو سه قندیل را
*
زآفت این گنبد آفت پذیر
   
دست بر آور همه را دست گیر
*
هر چه رضای تو به جز راست نیست

  با تو کسی را سر واخواست نیست
*
گر نظر از راه عنایت کنی

   جمله مهمّات کفایت کنی
*
دایره بنمای به انگشت دست

   تا به تو بخشیده شود هر چه هست
*
با تو تصرّف که کند وقت کار ؟ 

  از پی آموزش مشتی غبار
*
از تو یکی پرده بر انداختن 

وز دو جهان خرقه در انداختن
*
مغز نظامی که خبر جوی توست  

زنده دل از غالیه بوی توست
*
از نفسش بوی وفایی ببخش 

  ملک سلیمان به گدایی ببخش

*****

مخزن الاسرار نظامی گنجوی




قول داده ام گاهی هرازگاهی؛


فانوس یادت را میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچله، روشن کنم؛


خیالت راحت، من همان منم؛


هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره؛


میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم؛


اما به هیچ ستاره ای دیگر، سلام نخواهـم کرد ...!




گفت : دعا کنی، می آید؛


گفتم : آنکه با دعا بیاید به نفرینی می رود؛


خواستی بیایی، با دعا نیا، با دل بیا ...